پرفروش ترین کتابهای دنیا

خدایان برای اخلیس به آهنگ آسمانی برای ساختن زره و سپر و کلاهخود دستور ساخت میدهند.�نبردی که میان اخلیس قهرمان و خدای رودخانه در میگیرد.اخلیس در آستانه شکست است.هرا،هفایستون را با آتش خشک کننده ای به نجات او می فرستد.آب رودخانه از حرارت به غلیان در می آید.مارماهیها و دیگر ماهیهای رود پریشان میشوند.��در جنگ آیناس با اخلیس،آیناس با جهشی بلند و معجزه آسا بر فراز سر سپاهان و ارابه ها از مرگ یعنی از دست اخلیس می جهد.این مطلب زائیده ذهن یک کودک  خیال پرداز یونانی نیست.یا  اینها فیلم تخیلی بسیار عجیب نیست.اینها نمونه هایی از پرفروشترین کتابهای دنیاست.این مطلبها قسمتهایی از کتابهای ایلیاد و اودیسه است.کتابهای که دوملیون سیصد هزار جلدوایلیاد یک میلیون پانصد هزار جلدفروش رسیده است ،که فقط کتابهای مذهبی به این میزان تیراژ می رسند.کتابهایی که  یونانیان با تبلیغات وسعی کاری کردندتمام اروپائیان داستان آن را واقعی بدانند و با نمایشنامه ها و تائتر ها و با هیاهو این کتابها را ادبی ترین و تاریخی ترین و واقعی ترین شعر جهان می نامند.البته باید گفت اندیشمندانی همچون ارسطو شعرهای این کتاب را� دروغهای تحسین برانگیز� می دانند.اما اروپائیان این کتاب را منبع تاریخی می دانند و همچنان به دنبال یافتن گذشته تاریخی و شهرها و قهرمانان تاریخی تخیلی خود ادامه می دهند.در روایت ایلیادسوال میشود:�کدام یک از خدایان کشمکش میان دو قهرمان یعنی اخلیس و آگاممنون را سبب میشود؟آپولون از بدرفتاری آگاممنون به گاهن معبدش خروسیس،خشمگین است.آگاه ممنون دختر خروسیس را به عنوان غنیمت جنگی تصاحب کرده است.او زمانی که پدر دخترک در کسوت کاهنان،با فدیه ای نزد آگاممنون می آید و خواستار آزادی دخترش میشود ،آگاممنون گستاخانه فدیه او را علی رغم مخالفت آخاییان رد میکند،سپس خروسیس به در گاه آپولون روی می آورد و خواهان انتقام میشود.     آپولون با دلی پر از خشم از کوه المپ چون طوفان فرود می آید. او با تیرهای دهشتناک بلا نخست سگان واستران لشکر را به خاک هلاک می اندازدو آنگاه تیرها را به سوی خود آخایییان روانه می کند.نه روز تمام توده های هیزم برای سوختن مردگان زبانه می کشید.روز دهم الهه میانجی گری می کند.هرا به دلیل آنکه پاریس آن شاهزاده تروایی،جایزه زیباترین زنان را به او نداده بود از تروایی ها خشمکین بود و همیشه جانب یونانیان را می گرفت.هرا اخلیس را وا می دارد که شورایی از رهبران آخایان را گرد آورد.در آن شور اخلیس، این سخن معقول را پیش می نهد که کالخاس آن مرد پیشگو رای زند که چرا آپولون بر آنها خشم گرفته است.کالخاس پیشگو می گوید پاسخشان را خواهد داد به شرط اینکه اخلیس قول دهد،اگر آگاممنون از آنچه او می گویدبه خشم امد اور در پناه گیرد.اخلیس قول می دهد و کالخاس آشکار می کند :ه آپولون به این دلیل خشمگین است که آگاممنون حاضر نشده است دختر معبد آپولون را آزاد کند.آگاممنون از کوره بدر می رود،اعضای تیره درون او آکنده از روح خشمگین زور آزمایی بودند.او کالخاس را به با ناسزا می گیردو می گوید خروسیس را بسی گرامی داشته است و چون آرزومند ایمنی سپاهیان آخایی است،حاضر می باشد خروسیس را آزاد کندبه شرط آنکه به جای او هدایایی با او بدهندکه رضایتش را جلب کنند و به او قول دهند که پس از تسخیر تراوا،آگاممنون سهمی سه یا چهار برابربیشتر از دیگران غنایم داشته باشد.در تمام داستان می بینیم که قهرمان اروپایی بشتر به فکر تصاحب ثروت و زن بارگی می باشند تا به فکر وطن و ملت خود.آنچه در این دو کتاب پرفروش پیداست قهرمان این کتابها زمانی می جنگند که مال و ثروت و زن زیبایی نصیب آنها گردد.از نکات دیگر داستان این کتابها بی رحمی بیش ار اندازه و حرکات ظالمانه آنهاست.ذر جاجای این کتاب نشانی از جوانمردی و بزرگ منشی و بزرگ سالاری نیست.د رجنگ بین هکتور و اخلیس(آشیل)هکتور در حال مرگ از قهرمان یونانی تقاضایی دارد که از سر جسدش در گذرد وبه جسدش کاری نداشته باشد.اخلیس، پاسخ میدهد:ای سگ مرا به زانوانم وبه کسانی که از آنان زاده ام سوگندمده،کاش آتش عضبم مرا به جایی برساند که گوشت تو را بدرم و خام خام در دهان بگزارم .هیچ چیز  سگان ولگرد از بالای سر جسد تو دور نخواهد کرد.اخلیس،پس از مرگ هکتور پای جسدش را می شکندو به ارابه اش می بندد و در شهر می گرداند.پس از مدتی پدر هکتور با هدایایی می آید دست  قاتل پسرش را می بوسد تا جسد پسرش را از اخلیس تحویل بگیرد.اخلیس برای بیرون راندن خشم  زورمندش، چون شیری  می جهد.اسبهای ارابه پریاموس را باز می کند و هدایا را بر می دارد اما سخاوتمندانه برخی از زیباترین جامعه ها را می گذارد تا پوشش جسد هکتور شود.(که این لباس دادن اوج جوانمردی یونانی است)تا به اینجا چارچوبی کلی در مورد پر فروشترین کتابهای دنیا داشتیم این دو کتاب چیزی جز تخیل محض و جنگ بن خدایان و قهرمانان نیست .در مقابل استادی از مشرق زمین یافت میشود که برای شرح توصیف در مورد کتاب عظیمش سرگردانیم و نمی دانیم باید از کجا شروع کنیم.بر خلاف اودیسه و ایلیاد که صد در صد تخیلی هستند شاهنامه  سرگذشت ملتی کهنسال است.شاهنامه شجره نامه ملتی با افتخارات بی انتهاست.این کتاب ریشه ملتی غیور که توانسته اند در طول قرون متوالی یورشهای بنیان کن وحشیانه و متعصبان را تحمل کرده و بی اعتنا به همه ناملایمات کم کم آنها را محو فرهنگ غنی و ریشه دار خود کنند.کتابی که در ان قهرمانی مانند رستم وغیره.....نشان میدهند پادشاهانی که اسیر غرور و خود برتر بینی می گردانند و از توده ملت دور می گرداند راهی جز شکست ندارد . از نکات مهم شاهنامه استفاده حضرت فردوسی از ماخذ تاریخی است که دو کتاب هومر از هیچ ماخذ تاریخی بهره نبرده است.کتاب شاهنامه فردوسی کتابی است که انیشمندانی همچون حمزه اصفهانی ومسعودی و ابو ریحان بیرونی . ابن بلخی بر آن صحه گزاشتند.برخی شکوهمندی ایران را در دوره هخامنشی میدانند اما کشفیات بدست آمده در در شهر سوخته و اثار باستانی موجود در تپه های مارلیک از وجود فرهنگ و صنعت پیشرفته آن زمان حکایت می کندو نشان میدهد ایران قبل از دوره هخامنشی نیز دارای تمدن بزرگ بوده است.وقتی به مقایسه قهرمانان کتابهای هومر با کتاب حضرت فردوسی می پردازیم تفاوت بین این قهرمانان به خوبی نمایان میگردد و در آنجا کردار واعمالی را که اخلیس و آگاممنون و اولیس و هکتور انجام می دهند قابل قیاس با اعمال گودرز و گیو و رستم و اسفندیار و غیره....... نیست قهرمانان هومری برای مال و ثروت و زن می جنگیدندو به خاطر رسیدن به مقصود از جوانمردی به دور بودند.ولی در کتاب شاهنامه هیچ قهرمانی برای تصاحب زنی کشور خود را به خطر نمی اندازد.    دوستان من از همه شما تقاضا دارم که وقت کوچکی از زندگی خود را آنقدر کوچک برای مثال هنگام خواب برای یک صفحه از خواندن شاهنامه بگزارید .وهمچنین عزیزانی که در منزل خود قرآن دارند بدانند که شناختن هویت تاریخ کشور و خواندن شاهنامه فردوسی برای فرزندانتان کمتر از خواندن و یاد گرفتن قرآن برای آنها نیست..